هر نقطه از این کره خاکی ویژه گی های اقلیمی خاص خود را دارد و قضاوت درباره شرایط زیستی متفاوت فقط از دست خودپسندانی بر می آید که به قصد تاراج منابع همه جهان دمی از تلاش باز نمانده اند.
رالف فیچ تاجر دوره ی الیزابت در سال 1583 در وصف بندرعباس نوشته است:
“این محل را طبیعت به قصد سکونت نیافریده است.آنجا در دامنه ی کوهستان رفیعی واقع شده است.هوایی که داخل سینه ی انسان می شود آتش زاست . بخار مرگ آور پیوسته از دل زمین بر می آِید . اراضی تیره وخشکیده ومثل این است که با آتش برشته شده باشد”.
راجع به آنجا شاردن گفته است که:”هوای دوزخی ومرگ آور “دارد،از این رو اهالی ناچارند که شش ماه از سال در بهار وتابستان به کوهستان فرار کنند . هربرت بیش از دیگر نویسندگان بحرف خود لحن ریشخند داده است:”هوای آنجا تحمل ناپذیر است از این رو بعضی از سکنه درتغارهای پرازآب لخت دراز می کشند که عضله ی ایشان راچنان نرم می کند وبا فرارسیدن موسم زمستان طاقت کمترین سرما راندارند،پس آسیب زمستانش کمتر از گرمای تابستان نیست”.
پنجاه سال بعد ناوبان انگلیسی،ناخدای کشتی حامل دکتر فرایر در همین مورد اصطلاح حرفه ای خویش رابکار برده واظهار داشته است:”بین گامبرون ودوزخ اینچی بیش فاصله نیست”ولی جان استریوس هلندی با اعتراف صمیمانه ای می نویسد که:”حدت هوای آنجا رامشروبی به نام پیل پونس کن شدیدتر می سازد،زیراکه چنان نوشنده را افسون می کند که از نوشیدنش صرف نظر مقدور نیست”.((میگویند این نوشابه را که مانداسلو پنج می نامند هیات نمایندگی دوک هلشتاین در ایران که مانداسلو هم به سال 1637عضو آن بوده اختراع کرد ،زیرا که پنج ماده در ترکیب آن بکار می رفته است : می ،آبلیمو، ادویه ، شکر، وگلاب))
همانطوری که کلیه جهانگردان دربدگویی از هوای بندرعباس یک ندا شده اند،همگی هم از تعریف درخت انجیر (بانیان هندی) بزرگی که درسی مایلی شهر قدیمی بوده غفلت ننموده اند ونوشته اند که تا400نفر درزیر شاخه های آن می آسوده اند.چند تن از سیاحان قرن هفدهم نیز راجع به این آفریده ی حیرت آور اشاراتی کرده اند.
لور بزرگی که به نظر بنده باید در سه مایلی بندرعباس باشد ونه در سی مایلی
ایران وقضیه ایران . جرج ناتانیل کرزن چاپ1367انتشارات علمی فرهنگی ص506 و507
نویسنده :
جرونی ; ساعت ٩:۱٤ ب.ظ روز جمعه ۱۳٩٠/۱٠/۱٦