ایسین در متون

این مطلب قبلا در نشریه وزین ماراک به چاپ رسیده و به لحاظ در در آرشیو در اینجا منتشر می گردد .

ایسین را عیسی نامی بنا نهاده است (احمد سایبانی بندرعباس و هلال طلایی) و این را نیازمند تحقیق مفصل تر می داند . اما برای پرداخت به این موضوع می بایست طرحی دیگر و نقشی دیگر انداخت . شهر باستانی ایسین(بحریات کنونی در عراق) در بین النهرین  در حدود چهار هزارسال پیش زیستگاه سومری هایی بود که از آسیای میانه به آنجا کوچیده بودند . پس از یورش ایلامیان در سه هزارو اندی سال قبل و مهاجرت سومریان به خلیج فارس و پراکندگی در جزایر و خشکی های سواحل ، شاید با یافتن زیستنگاهی مشابه نام شهر دلبسته خود را بر آن نهاده  باشند همانطور که کیش را . مشابهت از آن جهت که در افسانه گیلگمش سومریان ، فضای ترسیمی دشتی احاطه شده از درختان سدر در قفای کهسار است .

از زمانی که ساکنین هرموز کهنه (میناب کنونی ) از بیم هجوم  اتابکان به جزیره جرون پناه بردند و پادشاهی ملوک هرموز را در آنجا بنا نهادند ، هرمز درب (هرمودر)در شرق و هرمود عباسی به فاصله ای دورتر درغرب ایسین دروازه های ورود به جزیره تازه پا گرفته هرموز گردید . در همین اوان امیرزاده رستم از اعقاب امیر مبارز و شاه شجاع تیموری روی به جنوب می گذارد و هفت قلعه خشکی ملوک هرموز از جمله قلاع میناب و شمیل و ایسین و تازیان و تارم و تذرک و اطراف را تا روی زمین صاف می کند (زبده التواریخ – حافظ ابرو ).

خروج از هرمز
خروج از هرمز ( تصویر حوالی دربهو تا گردنه نعل اشکن)

از سوی دیگر بهدینان به تنگ آمده از ستم تازیان که به کوهستانها فراری شده بودند پس از چند صد سال زندگی در اختفا چاره را بر آن دیدند که از کویر های شرقی رو به سوی جنوب گذارده و در پسکرانه های هرمز مترصد مهاجرت به هندوستان باشند. آثار بجا مانده در رودان تارم(آتشکده گنج) رویدر(اشکفت گورو) و ایسین (دربهو) مبین این مدعاست. مخفیگاه بهدینان در سخره های مشرف بر دربهو بر سخت سنگهای گردنه زنجیرکش و آتشکده و چهارطاقی موجود نشان از آن دارد که مدت اقامت ایشان در ایسین بیش از سایر پسکرانه هاست و گمان بر این است که آخرین آتشکده آنان پیش از ترک دسته جمعی از ایران در ایسین بوده باشد .  البته این مسیر کوچ تا یکی چند سال اخیر نیز ادامه داشته است .در همین ارتباط می خوانیم :

هرمزدیار پور شهریار پور بمان از اهالی روستای کوچه‌بیک اطراف یزد در دوران خردی از مهر پدری محروم گردید. در عین بدبختی و بینوایی به‌همراه زرتشتیان دیگر راه بندرعباس و هندوستان پیش گرفت. با ورود به بندرعباس همراهان که نوایی داشتند، شبانه بر کشتی بخار سوار شده به‌سوی بمبئی حرکت کردند و فرزانه هرمزدیار، یار بی‌کس را با 15 نفر از همراهان دیگر که بینوا بوده و پشیزی با خود نداشتند و به نان روزانه نیازمند بودند در ساحل دریا و شهر غربت سرگردان گذاشتند. در آن زمان فردی از زرتشتیان در آنجا نبود که به‌ آن‌ها پناهی بدهد.

از اتفاق نیک، ناخدایی جوانمرد و پاک‌سرشت در ساحل دریا به‌ آن‌ها برمی‌خورد چون از احوالشان باخبر شده و به‌حال‌اسفناک ایشان آگاه می‌گردد، خون پاک و جوانمردی او به‌جوش آمده، آذوقه‌ی آن‌ها را تهیه و بر کشتی بادی خویش سوار می‌کند.و پس از چند ماه در سال 1247 خورشیدی وارد ساحل بمبئی می‌شوند.

پیترو دلاواله در سال 1622 میلادی از ایسین می گذرد از آنجا به نیکی یاد میکند .پس از احداث شهر عباسیه و حضور تجار و شرکت های بازرگانی خارجی آنان برای ایمن ماندن از گرما در ایسین استراحتگاه  بنا می کنند . ویلهم فلور از قول فرایر می نویسد که در سال 1706 میلادی تجار انگلیسی را در خانه باغ ایسین دیده که محیط مصفایی را تدارک دیده اند

 گماشتگان هندی مشاهده کرده که در همین حوالی بتکده ای بنا نموده و به عبادت پرداخته و سپس در استخر جوف همین منزل به آبتنی و شنا مشغول بوده اند .

معبد هندوها در ایسین

 این منزل که در پشته ایسین و در کنار قنات (فاریاب هاشم ) بنا گردیده بعدها توسط محمد ناظم التجار خریداری و به رسم مالوف ایشان حمامی نیز در کنارش بنا نهاد .

 

در خرداد ماه 1148 خورشیدی کریمخان زند در فرمانی به شیخ محمد حاکم بندرعباس بستک و جهانگیریه ، مالیات بندرعباس ، تیابات ، و ایسین و تازیان را چهار هزار تومان تبریزی مقرر داشته و بررعایت حسن رفتار حاکم تاکید می ورزد.

سدید السلطنه کبابی می نویسد ایسین شامل 13 قریه است به نام های : درگیر – بنوبند- نوبند –گوری- رئیسون – مازغ – حسین لری –قلعه – فاریاب لوچی – فاریاب هاشم – ترکی چی – میگونی . دو قنات فاریاب هاشم و فاریاب لوچی و گاوچاه آب ترکاری ایسین را تامین می کنند که مصرف بازار بندرعباس است .

پس از افول بازرگانی در بندرعباس ، خطه جنوب از میناب تا لنگه و محالات به اجاره امامان مسقط در آمد که پس از امتناع از پرداخت اجاره در آبان ماه 1334 توسط طهماسب میرزا بندرعباس از اشغال امامن مسقط خارج شد.شرح ماجرا :

پس از چهار ساعت قلعه بندر را مسخر کرده سه هزار عرب خارجی و چند نفر از مشایخ معتبر آنان را به بئس المستقر روانه کرده سید ثوینی پسر امام مسقط به قوت چهار نفر ملاح ، خود را به دریا انداخته و به هزار هلکت و فلاکت به کشتی رسید و جمیع قلعه جات شمیل و میناب و ایسین و تازیان و خمیر و بیابان و کوهشهری مسخر شد .

متاسفانه از قلعه ایسین فقط نامی بر محله ای  باقی مانده است و دیگر هیچ .

از افسانه تا واقعیت خمره بندرعباس

پس از چاپ کتاب دیدنی ها و شنیدنی های ایران توسط محمود دانشور که حاصل ایرانگردی او در سالهای 1324 تا 1327 می باشد و گزارش های بی پرده و بعضاً غلو آمیز او از زندگی اجتماعی و آداب و رسوم جامعه محنت زده آنروزهای ایران با عکس العمل های متفاوتی روبرو شد . یکی از چندین موارد قابل بحث مطروحه در گزارش بندرعباس استفاده اولیاء اداری و کارگزاران شهرستانی از خمره آب در محیط های اداری جهت تحمل گرمای تابستان است

تقریبا در همان سالهای پس از چاپ کتاب مذکور ، در بولتن اولین نشریه فرهنگی بنادر و جزایر خلیج فارس و بحرعمان در سال 1338 جوابیه ای در جهت کتمان موضوع به چاپ رسید :

همچنین استاد سایبانی نیز در کتاب بندرعباس و هلال طلائی به این موضوع اشاره ای دارد :

آما فارغ از غلوها و تحریف های متداول تاریخی گویا چنین داستانی وجود داشته است . درسال های بین 1579 تا 1598 میلادی یوهان تئودور و یوهان اسرائیل جهانگردان آلمانی از هرموز دیدن کرده اند . ایشان از شرایط اجتماعی زندگی در هرموز اثری تصویری به جا گذاشته اند که در آن نمونه های از وضعیت رفتاری آن روزها نمایان است .

دراین تصور و توضیح مندرج از رسم چشم در آوردن پادشاهان در مقابل اعتراضات حتی اگر برادرانشان باشد ، رواج کرم پیوک ، و نحوه خوابیدن (تاکید در تیتر تصویر بر نحوه خوابیدن در پادشاهی هرموز) در وان آب و خانه هایی با سقف سوراخ که شاید مرادش بادگیر بوده را می توان مشاهده نمود.

فارغ از هرتعصب آیا می توان واقعیت های تاریخی را نادیده گرفت ؟ به گمان راقم با کتمان آنچه بر ما گذشته و تحریف تاریخ در یافتن راه آینده دچار مشکل خواهیم شد .

پرسه

مرثیه در مرگ یک بنا

به هیچ مخیله ای ای خطور نمی کرد که یک بنای 110ساله شناسنامه دار و مستحکم با کاربری گردشگری که در ضرورتی گذرا تبدیل به بیمارستان شده بود را از بین ببرند. بلی ساختمان کنسولگری انگلیس در بندرعباس با خاک یکسان شد ودیگر هیچ .

“در سال1283ش موقعی که مظفرالدین شاه به اروپا رفته بودند و نیابت سلطنت با محمدعلی میرزا بود ، دستخط محمدعلی میرزا به اسم دریابیگی که حکومت بنادر داشته مورخ 10 مرداد صادر شده ، سفارت دولت انگلستان خواهشی کرده انددر بندرعباسی زمینی برای بنیان کنسولخانه خود ،پس زمینی که فاصله آن جنوبا به دریا 732 متر و تا منزل رئیس گمرک 500 متر مساحت آن 10800 متر مربع است دولت به آنها واگذار نموده .انتها یکصد و چهارتومان قیمت آن را به  دولت ایران دادند.با کمپانی هرمن در صدوپنجاه هزار روپیه کنترات کردند که آنرا بسازد، چارلز نویس ، مهندس از جانب کمپانی مامور اینکار شده در مورخ 1286/4/4 ش شروع به بنیان نموده و در بیست و پنج 1286ش  پایان نمودند .”(سدیدالسلطنه کبابی)

British Consulate, Bandar Abbas, east half, Iran . (Photo by W.H.I. Shakespear /Royal Geographical Society/Getty Images)

British Consulate, Bandar Abbas, east end, Iran . (Photo by W.H.I. Shakespear /Royal Geographical Society/Getty Images)

Clerk's quaters, British Consulate, Bandar Abbas, Iran. (Photo by W.H.I. Shakespear /Royal Geographical Society/Getty Images)

British Consulate compound, Bandar Abbas (Number Three - West), Iran . (Photo by W.H.I. Shakespear /Royal Geographical Society/Getty Images)

British Consulate compound, Bandar Abbas from north (Number One - East), Iran. (Photo by W.H.I. Shakespear /Royal Geographical Society/Getty Images)

Front of British Consulate, Bandar Abbas, Iran . (Photo by W.H.I. Shakespear /Royal Geographical Society/Getty Images)

عکسها از شکسپیر کنسول وقت- 1286 ش

Image (23)

1356 بیمارستان ثریا

گوهرشناسی در جنوب

هنرمند خرد را به کار می بندد و با ذهن پرورش یافته با ممارست شب و روز از چشم و جان مایه می گذارد و اثری هنری را خلق می نماید . این در حالیست که بی خردی هنر نشناس می تواند در لحظه ای اثر هنری فاخری را نابود کند .

1

تصویر بالا بخشی از سرامیک کاری بانو ” ماری شایانس ” نگارگر ارمنی ایرانی تحصیلکرده ایتالیاست که در سال 1352 در لابی هتلی در بندرعباس خلق نموده است .

همانطور که در عکس پیداست این اثر در سال 1385 به هنگام بازسازی ساختمان و توسعه لابی می توانست برای همیشه از صحنه روزگار حذف گردد . نگارنده هفته ای را پس از اتمام کار اداری به جداسازی و انتقال این اثر به محیط امنی گذراندم  تا پس از بازسازی در جای مناسبتری نصب گردد که خوشبختانه این اتفاق به وقوع پیوست .

3

4

قبلا هنرشناسی تذکر عدم مراقبت و گلایه از مخدوش شدن نام پدید آورندگان را به مدیران هتل تذکر داده بوده .

5

2از آثار بانو شایانس در بندرعباس بیشتر خواهیم نوشت .

 

توپ های مسی بندرعباس و باقی قضایا

سال 1389 و خیابانهای زیر رو شده حاصل از عملیات احداث فاضلاب بندرعباس و خبر جستن دو لوله توپ در حفاری روبروی اسکله شهر :

66666

www.axmax24.com - 13ba854d-13a7e73

567341ملاحظه فرمودید که کارشناسان محترم چگونه به قدمت 400 ساله توپها پی بردند و حتی اینکه یکی از توپها بهنگام تولید خراب بوده و کارائی نداشته !!؟؟  اما ” لارنس لاکهارت ” پژوهشگر شهیر در کتاب نادر شاه چنین می نویسد :

525 (1)

111111111

احمد سایبانی در نوشته هایش از و جود کارخانه ای در اطراف کلاه فرنگی نوشته اما تاکید می کند که از تولید کارخانه اطلاعی در دست نیست.”ژان دیولافوا ” نیز از وجود کارگاه قند ریزی در محمطه ساختمان کلاه فرنگی خبر داده بود .لاکهارت تصریح می کند که نادرشاه به منظور افزایش توان دریایی در صدد بر می آید تا با تولید کشتی جنگی در بوشهر ، تسلیحات مورد نیاز آن را در بندرعباس بسازد : ” به منظور تهیه تسلیحات یک کارخانه توپ ریزی در گمبرون ایجاد گردید که سیصد توپ مورد احتیاج کشتی ها را آماده کند . در اواسط پاییز 1153 دو توپ مسی در این کارخانه آماده شد ” . نهایتا اینکه توپها به هنگام کشف 231 سال قدمت داشتند.

دیروزِ بندرعباس

تا اوایل دهه چهل که بندرعباس هنوز فاقد راه مواصلاتی مناسبی با سایر نقاط کشور بود و هنوز شرکت های ” کامپساکس “و “پیسا” و…… دل تنگ زاغ را نشکافته بودند و از سویی نیاز زندگی مردم و تاسیسات نوبنیاد ضرورت استفاده از سوخت را اجتناب ناپذیر کرده بود ، انواع فراورده های سوختی از پالایشگاه آبادان به شکل گالن های بیست لیتری و با لنج به بندرعباس حمل و در ساحل محله خواجه عطا بدلیل عدم وجود اسکله به آب انداخته می شد.

بنزین1

سپس زنان و مردان گالن ها را از آب گرفته روی سر گذاشته و به ساحل می رساندند. از آنجا با وانت به محوطه شرکت نفت یعنی پمپ بنزین فعلی آزادگان (آریاشهر)منتقل می شدند.

بنزین

صاحبان خودرو و موتور سیکلت سوختشان را از همین مکان تهیه می کردند . اما سوخت مصارف شهری در دو مکان معروف به نام ” دکون نفتی معرفی” واقع در خیابان یادبود که در سمت راست پس زمینه عکس پائین مشخص است و ” دکون نفتی ابراهیم بهرامی سعادت آبادی” (ابریم نفتی) واقع در خیابان مرادی فعلی ارائه می شده است .

295382_4868384879664_2071226881_n

از آنجائیکه بندرعباس فاقد هرگونه آرشیو و تاریخی مکتوب است به اجبار با جستجوی آرشیو های شخصی که می توان نماهای شهر را درآن یافت می بایست نقبی به تاریخ زد .عکس از آرشیو دوست عزیزم عبدالله سعیدیان .مکان فعلی روبروی فتو گامرون و املاک نقوی .در همین عکس نمای ضعیفی از یک تاکسی موجود دارد که بی گمان یکی از دو تاکسی بنز موجود در آن زمان است که توسط آقای فضیلت خریداری گردیده  و خدمات جابجائی مسافران را انجام می دادند. به این موضوع هم خواهیم چرداخت./

 

بیداد در بندرعباس

حکم تلگرافی از مدیر کل پست به ریاست پست بندرعباسم مامور و پس از مکاتبات ومذاکرات طولانی با عنف و اکراه به اعزام آن صوبم مجبور فرمود . 26 همان برج رهسپار مقصد گردیدم-دربوشهر به محظورات خارجی برخوردم چو مانع از حرکتم بودند وبالاخره رضایت داده روانه شدم ، 19 جدی1294وارد بندرعباس گشته به انجام وظیفه پرداختم،از روز ورود تا یوم موعود یعنی روز اسیری که قریب دو ماه طول کشید درتحت مراقبت وسانسور بودم که دمی براحت نیاسوده و نفسی استراحت نکشیدم حکمران بنادر میرزا احمد خان دریا بیگی و حاکم بندرعباس علی کرم بیک توپچی بلوردی ملقب به شجاع نظام است معرفی این دو نفر ومناسباتی که با مقامات خارجی داشته و بیدادیکه درقلمرو خلیج به امر و تحریک عمال خارجی کرده اند از حوصله من ومجال این مقال بیرون است.قلمی توانا و وقتی بی انتها شاید تا از عهده آن برآید.

01 001

باری دران مدت نه من کسی و نه کسی مرا دید در واقع حبس نظر بودم معهذا اکتفا به اینحد نکرده و درخفا نقشه اسارت مرا میکشیدند و نیز تدارک و تهیه با طرح ریزی برای خون ریزی شیرازیان درجریان بود تا اینکه اردویی برای سرکوبی ژاندارمری از ساحل به داخل اعزام و دلال حلال این نقشه همان دریا بیگی موصوف است،سپس به آزار واذیت من برخاستند نه دست ستیز داشتم و نه پای گریز.

درروز 11 حوت1294علی کرم بیک با یک عده تفنگچی وفراش به پست خانه آمده وتجار را احضار وحکم توقیف مرا اخطار و اخبارنمود.گفتم: چرا؟!

زبان حالش می گفت: هر که را اینش عمل اینش جزا!

99 (83)

                                            شجاع نظام ( سمت چپ)

دوازده روز در اطاق خواب خودم تحت کشیک دو نفرتفنگچی توقیف بودم در 22 حوت آقای دریابیگی که اردوی کذایی را از بندرلنگه راه انداخته به بندرعباس ورود نمود دو سطری باو نوشتم وکسب تکلیف کردم ناخدا ابراهیم که پیری روشن دل و دارای صفات جوانمردی بود و سمت فرماندهی کشتی دولتی  (پرس پلیس) را داشت به محبس من آمده و مرا با خود به کشتی برد سه روز بعد ژنرال ساکس برای تشکیل قشون جنوب به بندرعباس وارد شده پس از مصاحبه ومواضعه با دریا بیگی که کار جنوب رایکسره کرد،دریابیگی به کشتی آمده و به بوشهر رفتیم ولی در بندر گاه بوشهر به من گفت مصلحت اینست که سه روز در کشتی بمانم تا او وسایل حرکت مرا به شیراز فراهم نماید.

من نیز باور کردم پس از سه روز لتکا(قایق) با دو نفر تفنگچی فرستاد .مرا به کشتی انگلیس برد تسلیم کماندان(فرمانده) کردند! از آن ساعت اسارت شروع شد به بصره ام بردند وگرسنگی ها خوردم تا داخل مجمع اسرای جنگیم کردند.

اواخر حمل 1295 با عده ای از اسرای عثماتنی به هندم فرستادند اسارتگاه ما دهی موسوم به سمرپور بود تا مدت دوماه بواسطه کثرت جمعیت اسرا که بالغ بر پنچ هزار نفر بودند و نبودن جا در هوای گرم که نمونه ای از جهنم وبادهای مخالف عضو اعظم خوراک ما را خاک تشکیل می داد در زیر خیمه مریض ونزدیک به هلاکت بودم تا متدرجاً منازلی در خور عده ساختند و هرطبقه را در حدود شان ومقام و منزل دادند ما اسرا تشکیل جمعیت یک قصبه را داده بودیم که همه احوال متفاوت و افکار واحد می گذراندیم. از آنجا که هیئت جامعه ناگزیر از مدارج ومراتب شوونیه است سمرپور نیز متابعت از این اصل کرده مرتبه وششون هر کس و هر صنف ملحوظ آمده واز همین روی واسنادی که دارم ارائه دهم کشف بسی رموز خواهید فرمود  پس از هفده ماه اسارت وآن همه خسارت کاش وزارت مطبوع یک جواب نامطبوعی می داد از مطبوعش گذشتم معلوم می شود وطنخواهی نه تنها نزد بیگانه بلکه در مسلک خودی هم گناه بزرگی است که حبس و اسارت هم کفاره آن را کفایت نمی کند.

کاش گشوده نبود چشم من وگوش من  – کافت جان من است  عقل من وهوش من، این مجملی از مفصل تاریخ اسارت من در  در جنگ عمومی بود .تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل –دوستدار صمیمی : احمد پژوه

????????????????????????????????????
(حمدخان دریابیگی (نفروسط)

این بود سواد مکتوب میرزا احمد خان پژوه شیرازی رئیس پست بندرعباس در اوان جنگ بین الملل که به جرم وطن دوستی به تحریک و دسیسه یک دو تن از هموطنان خیانت پیشه گرفتار و اسیر انگلیسان شده وهفده ماه تمام در اسارتگاه سمر پور بسر برده است وچنانکه از تاریخ مکتوب معلوم است این نامه رادرتاریخ 18 عقرب 1296  به ندیم باشی عضو گمرک بندر انزلی سابق و بندر پهلوی امروز که از دوستان قدیم او بوده است نگاشته، وچون حاوی شرح اسارت ورفتار انگلیسان با اسرا و صورت رویای رضا قلیخان بود از آقای پژوه که اکنون در اداره پست طهران مشغول خدمت شده نوشته و دادند و درج شد.

مهمانان بندرعباس

در سال 1926میلادی یا 1308 شمسی بندرعباس  میزبان دو ماجراجو بود . خانم لینه اشنایدر کاینر نقاش اتریشی و برنارد کلرمن شاعر آلمانی .

kellermann-01

خانم آشنایدر پس از برگزاری چند نمایشگاه نقاشی در برلین و پاریس با گرایش اروتیک به نامهای “قبل از آینه ” و “ده اعمال زن ” با همسرش متارکه و بهمراه برنارد کلرمن شاعر آلمانی از طریق راه آهن به روسیه و سپس با کشتی از طریق بندر انزلی وارد ایران می شوند .  مسیر  انزلی به بندرعباس را با الاغ می پیمایند .

lene-schnaider-kainer

لنه آشنایدر کاینر با الاغ معروفش در کنار یک کودک ایرانی

تصویر عبور از دهنه گنو و گردنه نعل اشکن را در پست های قبلی مشاهده کردیم . ایشان در عبور از ایران تعدادی عکس و نقاشی به یادگار گذاشته اند. اشنایدر در خاطراتش می نویسد : مردم ایران یا از دوربین و عکاسی گریزان بودند و یا با کنجکاوی های بی مورد مزاحمت ایجاد می کردند.

297745_286495644707255_136875800_n 111111

دو نقاشی از زن بندرعباسی / اثر لنه آشنایدر کلرمن

این دو پس از بندرعباس مسافرتشان را به هند ، برمه ، تایلند ، ویتنام ، هنگ کنک ، و چین  ادامه دادند و در نهایت چندین کتاب و صدها عکس و نقاشی را با عناوین ” زنان آسیایی ” و …. را منتشر کردند.

image-3

خروج از بندرعباس 1307/8 /  ساحل بندرعباس / عکاس برنارد کلرمن

لول ، لور ، درخت بانیان ، بت گورون

555555

بندرعباس /بت گورون 1700میلادی سفرنامه تاورنیه

درخت لول در صحراي متروک در کنار دريا قر ار دارد. آن درختي عظيم و آنچنان گسترده است که به سهولت مي تواند صدها نفر منقسم به دسته هاي متعدد را در سايه اش جاي دهد. چند تن از هندوهاي سامي در زير آن اقامت دارند و به عنوان مکاني مقدس و متبرک در تنه ي تناور آن آشيانه ي کوچکي براي استقرار بت کوچکشان ساخته اند که ان را بي بي نور مي نامند ». بعداً در کنار همين درخت، معبدي بزرگ ساختند و مراسم خود را در آنجا برگزار مي کردند. علاوه بر اين معبد، هنديان در « ايسين » نيز معبدي ديگر داشتند و در فصل گرما که بدانجا مي رفتند، مراسم خود را در آن برگزار مي کردند. تفريح و سرگرمي معمول مردم، رفتن به زير درخت لور و صرف عصرانه بود. روزهايي که هوا خوب و خنک بود برخي براي شکار خرگوش و تازي به اطراف مي رفتند .

11052470_10202827814295489_7466710654821133444_n

اقامتگاه تابستانه انگلیسی ها در ایسین / از محل بتکده هندوان در ایسین اطلاعی در دست نیست

سفرنامه های پیترو دلاواله و تاورنیه

راه بندرعباس(گردنه نعل اشکن)

وقتی برای اولین بار نقاشی موجود در آرشیو هلندی ها به نام خروج از هرموز را دیدم که کاروان به فاصله نزدیکی از ساحل سربالائی تندی را پیش رو داشت تعجب کردم .
خروج از هرموز
البته قبلا در نقشه و شرح سفر گابریل آلفونس که مسیر عبور مارکو پولو را پیموده بود هم به این مورد بر خورده بودم که مارکوپولو بعد از عبور از دشت کورموس یا جرونات از قریه دِزِک Dezek مستقیماًبه کاروانسرای گنو می رسد که تصویر آن را در پست های قبلی مشاهده نموده اید.
44
اما بعد از دسترسی به کتاب بندرعباس فلور عکس عبور کاروان برنارد کلرمن Bernard kellerman شاعر آلمانی در 1307 شمسی را در حال خروج از بندرعباس دیدم برایم مسجل شد که راه مواصلاتی بندرعباس به طرف رضوان باید از بلندی و گردنه ای عبور می کرده است .
55-768x560
                                        (گردنه نعل اشکن 1307 عکاس /برنارد کلرمن )

قبلا از زبان پیری شنیده بودم که می گفت هندوانه رضوان را با حیوان از روی کوه به بندر عباس آورده و می فروخته. با تحقیقی مختصر و میدانی از متقدمین قریه گنو دریافتم که برای عبور از ارتفاعات شمالی بندرعباس مسیری به نام گردنه نعل اشکن یا دهنه گنو وجود داشته که در عکس کلرمن مشاهده می شود.
در سال 1293 سرپرسی سایکس به جهت مهیا کردن مسیری آماده جهت انتقال احتمالی نیروهای انگلیسی به سمت کرمان مقداری از راه را به شکل جاده شوسه ساخته بود که به دلیل انحلال پلیس جنوب این پروژه ناتمام ماند .

Q 15968

(جاده سرزه1293 عکاس / سرپرسی مورالث کیج)